سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آنکه حکمتها را شناخت، بر افزودن آنها قرار از کف بداد . [امام علی علیه السلام]
پیک راستان
این پرسش بسیاری از نو هنرآموزان است که چگونه می توان گوشه ها را از همدیگر باز شناخت ؟
اصولا می توان گوشه را به سه دسته تقسیم کرد :

1- گوشه های اصلی
: که بر یک نت ویژه تاکید می کنند .
از آنجا که گام هر دستگاهی طبیعتا از هفت نت تشکیل می شود هر دستگاهی می تواند دارای هفت گوشه اصلی نیز باشد که همیشه اولین گوشه را که تاکید بر اولین نت گام میکند را " درآمد " می نامند و گوشه های دیگر را گذشتگان بر اساسی که علت بسیاری از آنها متاسفانه امروزه بر ما نامعلوم است نامگذاری کرده اند . برای مثال نت دوم گام ماهور گوشه " داد " نامیده شده است .
ولی البته جای بعضی گوشه ها نیز مانند جدول تناوبی مندلیف که نخست بسیاری از خانه های آن خالی بود و سپس کشف شد اکنون خالی است برای نمونه استاد وزیری برای نت دوم گام چهارگاه گوشه ای اختراع کرده اند ( نقل قول و اجرا از آقای کیوان ساکت در برنامه نیستان رادیو فرهنگ )
وبژگی گوشه های اصلی این است که خود دارای گوشه های فرعی می باشند مثلا :
گوشه چکاوک در همایون شامل نی داوود، گوشه حجار در ابو عطا شامل چهار پاره
2- گوشه های مرکب نوازی :
از این گوشه ها برای تغییر دستگاه استفاده میشود ، مانند :
گوشه دلکش در ماهور برای رفتن به شور
گوشه شکسته در ماهور و بیات ترک برای رفتن به افشاری
گوشه راک در ماهور برای رفتن به بیات اصفهان
گوشه عشاق در اصفهان برای رفتن به شور
3- گوشه های ریتمیک :
این گوشه ها خود بر دو نوع هستند :
الف - گوشه هائی که دارای ساختار ملودیک و ریتم هستند و می توان آنها را در غالب بسیاری از دستگاهها و گوشه های اصلی دیگر اجرا کرد مانند گوشه های : کرشمه و چهار پاره و زنگوله و مثنوی و ساقی نامه و عراق و ...
ب – گوشه هائی که دارای ریتم هستند ولی فقط در یک دستگاه و گوشه خاص اجرا می شوند ، مانند : رامکلی در ابوعطا ، لیلی مجنون و بختیاری در همایون ، سوز و گداز در اصفهان ، شهابی و مهربانی در بیات ترک و ...
1- گوشه کرشمه :
بطور ساده این گوشه دارای وزن شعری " مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلات " است
که مثلا این اشعار را میتوان برای آن در نظر گرفت :
کهن شود همه کس را به روزگار ارادت
مگر مرا که همان مهر اول است و زبادت

چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست
سخن شناس نئی دلبرا خطا اینجاست
که میتوان آن را در همه دستگاه ها و همه گوشه ها اجرا کرد

کلمات کلیدی: گوشه، موسیقی، سنتی، ایرانی، دستگاه


نوشته شده توسط سیدمحمدعلی میرآقازاده حسینی 88/4/3:: 3:20 صبح     |     () نظر

اگر بانویی در میدان جنگ حضور فیزیکی یابد و مردانی را از پای در آورد می گویند مردانه جنگید و هر کاری را که به طور معمول کار بانوان نباشد، اگر بانویی انجام دهد می گویند مردانه انجام داد. نه آنکه خدای نکرده آقایان را بر بانوان برتری باشد، خیر، اما بنا به عادت و حرف و سخن وقتی بانویی کاری آنچنانی می کند می گویند کاری مردانه کرده است.

حال اگر بانویی بتواند یک راست پنجگاه یا یک نوا(یِ) کامل بخواند، کاری مردانه کرده است و اگر محرومش کنیم سزاوار نیست. زیرا انجام کارهای مردانه برای بانوان زحمتی دو یا چند چندان دارد. در اینجا اگر بانویی بخواهد سازی بنوازد زحمت او بسیار بیشتر از یک همسان او از میان آقایان است. حال اگر پای خواندن هم در میان باشد که بیشتر. صدای یک بانو اگر در هر لحظه ای از پنجره به بیرون برود مشکل آفرین است. (البته شرایط زمانی و مکانی بسیار موثر است)

اگر بانوان به طور علمی آواز بخوانند (نه تصنیف و نه ترانه) باید بخوانند اگر بانویی توانست ردیفهای مشکل ایرانی را به آسانی و تسلط بخواند جهاد کرده است. ریشه ی تعلیم و تربیت در مسیر فراگیری ردیف واقعی موسیقی ما خود به خود شاگرد را موصوف به فراگیری چند صفت می کند. متخصصین در ردیف آوازی موسیقی ایران در خضوع، در کسوت شناسی، در پاکی نفس و روح موصوف اند. واین سلوکی اسان نیست. چه بسا بانوانی که در این راه پای نهاده اند. اما بعد از چند جلسه در مقابل هواهای نفسانی، کار را رها کرده اند و به دنبال ابتذال و صحنه های مختلف کاباره ها و کافه های ریز و درشت رفته اند. چرا، چرا ما نباید این تفاوتها را جامعه تفسیر کنیم؟

این، گونه ها با هم متفاوت هستند. قابلیت توجه و تفسیر جدی دارند، بعد از هزار و اندی سال لازم است تفسیر جدیدی را برای موسیقی یا خوانندگی بانوان بیاوریم. چیزی که جهان فهم باشد. درکجای دنیا می توان گفت در کشوری به بانوان اجازه فعالیت در امر آواز و مسائل آهنگین به طور علمی و آکادمیک نمی دهند. به این علت که صدای بانوان برای بعضی ها! محرک است!! آیا نمی گویند، آن بعضی ها را راهنمایی کنید نه آنکه راه هنر را بر تشنگان آن ببندید؟! در دنیای امروز راه راست را نشان می دهند و ضرر و زیان را باز می گویند. وقت آن رسیده که متفاوت بیندیشیم تا به بانوان ارجمند موسیقی دان کشورمان عذرخواهانه بگوییم همه ما چوب عروسکهای رنگارنگی را می خوریم که زن هنرمند را بدنام کرده اند، همانطور که اصل موسیقی را زیر سوال بردند. نامطربانی که آبروی مطربان ارجمند جامعه ی ما را بردند. تا کی باید از به کار بردن واژه مطرب برای آنانکه طرب در قلب ها می آفرینند شرمنده باشیم؟! مگر حضرت حق برترین مطرب نیست؟ مگر با ذکر او در قلبها اطمینان حاصل نمی شود؟ و آیا اطمینان موجب طرب و شادی سالک نیست؟ کی و چه زمانی باید بفهمیم؟! تا چوب یکسو نگریستن با این موسیقی مظلوم را کنار بگذاریم؟!

شما ببینید، بیندیشید، فکر کنید، آخر چرا و چگونه برآمدگان از تحصیل در هنرستان موسیقی و شاگردان مکتب امثال کریمی و هم نَفَسان او همگی خوشنام، دارای خانواده، و دور از هرگونه فریب و زرق و حقّه بازی و ریا هستند؟

شاگردان خالقی، صبا و وزیری را بنگرید، چرا نگوییم اگر بانویی توانست تمام ردیف موسیقی ایران را نزد استادی کار کند، زانو بزند و دود چذاغ بخورد، در هر جلسه آموزشی قدم ها از نفس پرستی و خودخواهی فاصله خواهد گرفت. حرکت ردیف آوازی و اشعار موجود در آن انسان ساز است. و البته اهل پژوهش و قلم وارد این موضوع شده اند و پیچ به پیچ، تحریر به تحریر و مفاهیم اشعار، قدم به قدم حرکتهای ملودیک و آهنگینِ ردیف را از دیدگاه جامعه شناسانه و تربیتی بررسی کرده اند. اما اینجا حرف دیگری داریم. ما می گوییم نظر مسئولین و روسای جامعه در بیان عقیده از قانون فراتر می رود. چقدر شنیده و دیده ایم در نواری که صدای بانویی کمی بلندتر و شفاف و برجسته ضبظ شده است. وقتی مسئول وزارتی در بررسی برای مجوز بر آن ایراد می گیرد و شما می روید تا آن را اصلاح کنید و در پی معیاری برای کارتان، بر می آیید که صدای خانم تا چه اندازه باشد؟ مسئول مربوطه می گوید: راستش را می خواهی برو صدای خانم را بردار و ما و خودت را خلاص کن!! چقدر توهین آمیز است اشپزی که میزان به کار بردن املاح را در غذا نمی داند و برای رهایی از هر گونه گرفتاری، غذا پختن را منع کند!! مسئولینی که میزان استفاده از صدای خانم را نفهمیدند و ندانستند. دیگران نخواستند اینان و ما و بانوان، روشن و صریح بدانیم بانوان را در عمل کنار گذاشتند.

بیاییم و دلشکسته گان تاریخ هنر کشورمان، بانوان زحمت کشی را که در محدوده ی ده سال در بهترین سالهای نوجوانی شان، ردیف موسیقی ملی ما را نجیبانه آموختند، دلجویی کنیم و صدایشان را بشنویم. بیاییم آنهایی را که نمی دانند، نمی فهمند و حتی بر مولانا خدشه وارد می کنند چرا با مطرب نشست و خداوند را خنیاگر راستین خواند؟ توجیه کنیم، زیرا اگر این نکنیم و آنها را بر جهل خود بگذاریم بعدها دیگر تلاش سودی نخواهد داشت. زیرا جایی که عشق نیست التماس و زاری چون زر نابی است که برای خرید خاشاکی صرف می شود.

خانم معصومه مهرعلی از بانوان برآمده از مکتب استاد کریمی با سابقه ی تدریس بسیار که هم اکنون شاگردان بسیاری تربیت نموده و در محدوده خویش تدریس می کند، می گوید : «بیایید و به صدای ما گوش کنید، به نوای زن که مادرانه و عاشقانه است و در تربیت جوانان سرزمینش ره گشاست. درنگ نکنید، وقت تنگ است، تن ها خسته اند و خسته تر می شوند و آوایمان خاموش و گله مند از آنان که صدایمان را نشنیدند و دیواری برای نشنیدن دیگران شدند ولی با ما غنچه های هنر بهتر می شکفند.» این است پیام دلسوزانه و جگر خراش یک بانوی مدرس آواز در این کشور. بیایید و مگذارید تاریخ بدین گونه که درباره مان قضاوت کرده است، تداوم یابد!



نوشته شده توسط سیدمحمدعلی میرآقازاده حسینی 88/4/2:: 12:52 عصر     |     () نظر

عاقبت اهلی شد!

مطلبی که کنجکاوی مرا در کودکی برانگیخته بود این بود که در مسافرتی که پدرم به اصفهان رفته بود . نی لبکی را که اصلا به هیچ سازی شباهت نداشت همراه آورده بود ، در جواب کنجکاوی ما گفت : یکروز در خرابه های اصفهان ، پیرمردی مشغول نواختن این ساز بود که سخت مرا متعجب کرد . زیرا ان ساز به هیچ سازی شباهت نداشت . من طرز نواختن این ساز را از آن پیرمرد یاد گرفتم و ساز او را خریدم. از آن پس پدرم هر روز ساعتها با آن تمرین می کرد . اما تا مدتها صدایی از نی لبک عجیب در نمی آمد تا این که کمکم صداهایی از آن در آمد و یک ماه بعد ، پدرم با آن ، آهنگهای بسیاری می نواخت و در این موقع با خند همی گفت : عاقبت اهلی شد!

چهره های موسیقی ایران ، تالیف شاپور بهروزی به نقل از خانم ژاله صبا دختر صبا


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط سیدمحمدعلی میرآقازاده حسینی 88/3/4:: 4:24 عصر     |     () نظر
آیا میدانید ماهور سل چیست و چه فرقی با ماهور دو یا فا دارد ؟
اصولا طبق تئوری می توان هر دستگاهی را از هر پرده ای آغاز کرد و آنچه که در اجرای یک قطعه موسیقی مهم است رعایت فواصل موسیقایی است و اگر فقط این فاصله ها درست اجرا شوند آهنگ صحیح به گوش میرسد .
اکنون این سوال پیش می آید که اصولا چه نیازی است که یک آهنگ ر ا در مایه های دیگر بنوازیم ؟
شاید برای شما پیش آمده باشد که بخواهید یک آهنگ را همراه خواننده بخوانید ولی بعضی قسمت ها از توان حنجره شما خارج بودند . اصولا هر کسی دارای محدوده صوتی خاصی است که با دیگران فرق دارد بنابراین آهنگسازان و تنظیم کنندگان تصنیف ها با توجه به توانایی خواننده قطعه را در مایه ای مینویسند که او بتواند آن را اجرا کند .
مثلا در دوره قاجار هنگام کوک کردن ساز کمانچه برای خوانندگان زن گوشی ساز را به سمت چپ میچرخاندند تا کوک سیم را زیرتر کنند چون صدای زنها از مردها زیرتر است و اصطلاح چپ کوک برای زنها و راست کوک برای مردها از این دوره به یادگار مانده است .
یکی دیگر از مزایای کوک های گوناگون سازها این است که :
مثلا در سه تار اگر بخواهیم بیات اصفهان سل بنوازیم نت فا ، دیز میشود و اگر سیم های سه تار دو-دو-سل-دو کوک باشند برای نواختن فا دیز در بم انگشت گذاری به علت فاصله پرده سل سیم زرد و فا دیز سیم بم کمی مشکل میشود ولی اگر سه تار را دو- دو –ر- ر کوک کنیم این فاصله برای انگشت گذاری راحت تر میشود ولی البته دقت کنید این تنها دلیل برای این تغییر کوک نیست و این کار مزایای دیگری نیز دارد از جمله هنگام اجرای چهار مضرابها قابلیت های خوبی در اختیار نوازنده قرار می دهد که در آینده درباره آن گفتگو خواهیم کرد .


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط سیدمحمدعلی میرآقازاده حسینی 88/3/4:: 4:12 عصر     |     () نظر
به غیر از هنر که تاج سر آفرینش است، دوران هیچ سلطنتی جاودان نیست.

با نام و یاد خدا که آفریننده زیباییهاست، در ادامه بررسی دستگاهها و نغمات اصیل موسیقی ایرانی از لحاظ حال و هوا و احساس و زمان مناسب هر کدام برای خواندن یا شنیدن، نگاهی داریم به آواز دشتی.

آواز دشتی از مشتقات دستگاه شور می باشد و شامل گوشه های درآمد، حاجیانی، کرد بیات، قرچه، کوهستانی، چوپانی، مرادخانی، دیلمان، عشاق، غم انگیز و ... می باشد.

در موسیقی فولکریک (محلی) ایرانی که سرشاخه اصلی آن نشأت گرفته از احساس، محیط، نحوه زندگی و فرهنگ و آداب و رسوم اجتماعی است و با توجه به سختیها و مشقات فراوانی که اقوام مختلف ایرانی در دوران متفاوت طی کرده اند. و با تناسبی که در آواز دشتی از لحاظ بیان سوز و ارایه زیبای این مشقّات و دردهای اجتماعی وجود دارد، آواز دشتی از محبوبیت خاصی در این نوع موسیقی برخوردار است. موسیقی بختیاری، خراسانی، گیلکی، مازندرانی، بلوچ و ... همگی دارای الحان متفاوت و زیبا در آواز دشتی می باشند.

از نظر احساس می توان گفت که آواز دشتی حزن انگیز ترین آواز ایرانی می باشد. البته نوع حزنی که در این آواز وجود دارد نیز جای بحث دارد، این حزن توأم با سادگی و لطافت قومهای مختلف ایرانی می باشد. در واقع نام خود این آواز در فرهنگ ما بیان کننده بسیاری از ویژگیهای این آواز می باشد.

در خواندن آواز دشتی مهمترین چیز احساس است و اینکه خواننده این احساس توأم با سادگی را خود دریافته و بتواند به شنونده منتقل کند. در دستگاهی مثل چهارگاه تکنیک خواندن و نحوه ادای تحریرها در کنار احساس حائز اهمیت است، ولی در آواز دشتی تا احساس وجود نداشته باشد نمی تواند بیان کننده حالت واقعی این آواز باشد. مانند خیلی از آوازهایی که امروزه می خوانند و فقط اسمش و گامش دشتی می باشد و هیچ احساسی ندارد.

شما قوم عشایر را که در دشتها زندگی می کنند را در نظر بگیرید که صفت سادگی در میان آنها جلوه گر است، حال چوپانی را در نظر بگیرید که زیر سایه درختی مشغول نی زدن و آواز خواندن است، احساس دلنشینی که به شما دست می دهد در واقع بیان گر حس و حالی از آوار دشتی می باشد، که اوج سادگی و حزن و گله از جور زمانه می باشد.

این آواز زمان مشخصی برای خواندن یا شنیدن ندارد و در واقع محیط و جو حاکم بر آن است که در زمان خاصی این آواز را طلب می کند که می تواند در هر ساعتی از شبانه روز باشد. البته در پایان یادآور می شوم که احساس نسبی است و برای توصیف آن میزانی وجود ندارد و این احساس بر اساس شرایط و محیط متغیّر است.

نکته ای که در پایان می توان اشاره کرد این است که تناسب شعر برای آواز دشتی بسیار حائز اهمیت می باشد. زیرا با توجه به حال و هوای حزن انگیز این آواز باید اشعاری نیز که برای خواندن در این آواز انتخاب می شوند داری چنین فضایی باشند. به طور مثال هرگز نمی توان این غزل حافظ "گل در بر و می در کف و معشوق به کام است...سلطان جهانم به چنین روز غلام است" را در به صورت آواز دشتی خواند و در عوض غزل دیگری از حافظ مانند:

دیدی ای دل، که غم عشق دگر باره چه کرد؟
چون بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد؟
آه از آن نرگس جادو، که چه بازی انگیخت!
وای از آن مست، که با مردم هشیار چه کرد!
اشک من رنگ شفق یافت ز بی مهری یار،
طالع بی شفقت بین که در این کار چه کرد!
* * *
آن که پُر نقش زد این دایر? مینائی
کس ندانست که در گردش پرگار چه کرد.
ساقیا جام مِیَم ده، که نگارند? غیب
نیست معلوم که در پرده اسرار چه کرد.
* * *
برقی از منزل لیلی برخشید سَحَر،
وه که با خرمن مجنون دل افگار چه کرد!
فکر عشق، آتش غم در دل حافظ زد و سوخت-
یار دیرینه ببینید که با یار چه کرد،

فضای این غزل بگونه ای است که انگار فقط برای خواندن در آواز دشتی سروده شده است. همانگونه که استاد شجریان نیز آن را به زیبایی در کاست گنبد مینا اجرا کرده اند."انگار که حافظ هنگام سرودن این شعر در مجلسی حضور داشته که در آن ساز یا آواز دشتی اجرا می شده و چه بسا که حافظ اولین بار این غزل را در مجلسی به صورت دشتی خوانده باشد."

در آخر هم چند اثر را جهت شنیدن به شما پیشنهاد می کنیم:
1-  آواز دشتی دشتستانی اثر زنده یاد استاد دادبه که به نظر این حقیر زیباترین و با احساس ترین آوازی می باشد که در این مایه و در حالت محلی همراه با نی استاد محمد موسوی اجرا شده است.(( گفته می شود که این آواز در سوگ استاد غلامحسین بنان و بر مزار این بزرگوار اجرا شده است.))


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط سیدمحمدعلی میرآقازاده حسینی 88/2/19:: 12:40 صبح     |     () نظر

تاج اصفهانی

باید تعلیم هم ببینی !

تاج اصفهانی ، صدا و حنجره اش را از پدرش به ارث برده بود ، این موضوع را اهل خانواده همه می دانستند. ولی چون جلال به احترام پدر هرگز جلوی او دهان باز نکرده بود ، پدر ازصدای فرزندش خبری نداشت. یک روز عصر وقتی جلال 9 ساله از مدرسه بر می گشت ، با خود اندک اندک زمزمه می کرد و این زمزمه تا نزدیک در منزل ادامه داشت . غافل از اینکه پدر ، برخلاف معمول ، امروز در منزل است و صدای او را شنیده است. وقتی جلال پایش را به هشتی  داخل حیاط گذاشت ، پدرش او را صدا کرد . رنگ از روی جلال پرید و به لکنت افتاد . در این هنگام پدر با چهره ای گشاده و ملاطفت آمیز به فرزند گفت: جان پدر! تو صدایت خوب است و قشنگ آواز می خوانی ، من صدایت را شنیدم حالا هم کمی برای من بخوان . وقتی جلال با صدای لرزان اندکی برای پدرش خواند ، پدر دستی به سرش کشید و بوسه ای از سر مهر به پیشانی اش زد و گفت : برای آواز خواندن تنها صدای خوب کافی نیست ، تو باید تعلیم هم ببینی! بنابراین جلال تاج اصفهانی از 9 سالگی تعلیم اواز را شروع کرد.

مردان موسیقی سنتی و نوین ایران ، به نقل از محمد رضا شجریان


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط سیدمحمدعلی میرآقازاده حسینی 88/2/19:: 12:34 صبح     |     () نظر

نگرشی تاریخی به تدوین موسیقی دستگاهی

موسیقی از دیرباز تاکنون تحت تاثیر تحولات تاریخی به صور متنوع و گوناگونی مدون شده است و آنچه امروز در قالب ردیف موسیقی ایران بدست ما رسیده پیشینه ای چند صد ساله دارد. در این نوشتار سعی بر آن است که این پیشینه با اتکاء به نظریات محققان و مورخان مختلف برایمان واضح تر بنماید.به امید آنکه در انتها این خواستار محقق گردد.

تاریخ موسیقی ایران تا اواخر صفویه متشکل از چند دوره متفاوت است. دوره اول مربوط به فعالیّتهای نظری و عملی موسیقیدانان قبل از اسلام می باشد که در نهایت به شکل گیری هویت خاص موسیقی ایرانی در اواخر عهد ساسانی منجر می گردد، دوره دوم بعد از مدتی رکود، به خاطر محدودیتهای مذهبی ناشی از قوانین اسلام و با رویکرد خلفای اموی و عباسی به زندگی درباری، آغاز می گردد. موسیقی دانانی چون ابراهیم و اسحق موصلی، ابومنصر زلزل و ... که اغلب به علوم زمان خود نیز آگاه بودند با برانگیختن حمایت دربار به رونق دامنه تحقیق، بررسی و پژوهش نظری بر روی موسیقی یاری عمده ای می رسانند. این دوره با ظهور علمایی چون فارابی و صفی الدین ارموی به اوج اعتلای هنری و علمی خود می رسد. پژوهشهای موسیقی شناسانه فارابی و صفی الدین بر سیستهای موسیقایی بعد از این دانشمندان تاثیر بسزایی می گذارد. تأثیری که تا به امروز نیز قابل مشاهده است. این دوره که خود از حدود قرن دوم هجری آغاز شد تا اوایل قرن دهم هجری به حیات خویش ادامه داد، لیکن با ورود صفویه، محدودیتهای مذهبی و سختگیریهای حکومتی مانع حیات واقعی و تکاپوی علمی و عملی موسیقی شد، دانشمندان و موسیقی دانان نیز محیط را مناسب ندیده و تن به مهاجرت دادند. عده ای به عثمانی و گروهی به هند رفتند و در ایران موسیقی به وسیله نوازندگان غیر رسمی و به شیوه ای غیر علمی آن هم در خفا به حیات خود ادامه داد. البته در دوره صفویه موسیقی در خدمت مذهب در آمد و در آن مد و در پاسخگویی به اینگونه نیازها مجاز بود.

سیستم موسیقی ایران تا قبل از صفویه بر پایه نظریه صفی الدین ارموی یعنی تقسیم هفده تایی هنگام استوار بود. ساختار موسیقایی ما نیز شکل مقامی داشت و متشکل از مقامهایی بود که شکل انتزاعی را در بر می گرفتند. این فضای انتزاعی مقام به نوازنده و بداهه نواز اجازه هرگونه دخل و تصرف و نوآوری می داد، حالتی کاملآ بدیع که امروزه در موسیقی ردیف ما منسوخ شده است.(این حالت امروزه در موسیقی کشورهای های عربی بخصوص مصر و ترکیه قابل شناسایی است.) به این حالت انتزاعی حالت پشت باز می گویند(open-ended) در وجه دیگر سیستم پشت بسته (close-ended) که مصداق مناسب آن گوشه های موسیقی ماست. معهذا بعد از ورود صفویان و مهاجرت هنرمندان به کشورهای اطراف سیستم مقامی دچار تغییراتی بنیادین شد.

عده ای اعتقاد دارند اوّل بار این تغییرات در سرزمین هند که محل مهاجرت عده کثیری از هنر مندان و ادیبان بود ظاهر شد و مهفوم دستگاه به معنای امروزی آنجا رشد کرد (البته دستگاه به معنای امروزی مجموعه ای است از مدها و یا مقامهای متضاد که در قالب گوشه ها گرد آمده اند و توسط کادانس یا فرود به درآمد دستگاه مربوط می شوند).آنچه مسلّم است در دوره ای موسیقی ایرانی و موسیقی هندی تا به حدّی با یکدیگر آمیخته شدند که شناخت خود را از هم از دست دادند و سیستم موسیقی کاملآ جدیدی به وجود آوردند و مفهوم نوی دستگاه زاییده این سیستم جدید موسیقایی بود. در رساله ای از رسالات هندی که متعلّق به منیر لاهوری است (وفات 1055 قمری). تغییر مفهوم دستگاه و نزدیک شدن آن به معنای امروزی محسوس است. نویسنده در آن رساله در توصیف یکی از موسیقی دانان مشهور هندی چنین می گوید:"و آن نادره سنج، پیوسته ...نغمه می سراید و با تار نفس گلهای نغمه را دسته می بندد." از جمله گل های نغمه را دسته می بندد اینگونه استنباط می گردد که تعدادی آهنگ (از مدهای مختلف) را در یک مجموعه قرار می داده و اجرا می کرده است.

در همین زمان در ایران اصطلاح دستگاه مورد توجه قرار گرفت و کم کم توانست جایگزین مفهوم "شد" گردد. شد در دوران استفاده از سیستم مقامی به معنای "پرده دیده شده " و گاه بجای "دوازده مقام" یا "دوازده پرده" از "شد" "دوازده گانه" اسم برده شده است. لیکن این اصطلاح در دوره صفویه به توالی اجرای یکسری از مقامات و شعبه ها که با نظم باید صورت می گرفت اطلاق می شد. مثلآ شد راست از از مقام راست شروع و به مقام راست، منتهی می گشت.

البته در این توالی مقامها و ارجاع به مقام اول، یک نکته وجود دارد و آن حالت سیکلیک و هماهنگی اجزای درونی آنها می باشد، با این تفاوت که حالت سیکلیک اول فاصله ای و حالت دوم فرمال بوده است. امروز در موسیقی دستگاهی ردیف، وضع همینگونه است. دستگاه از درآمد اول که می تواند همان مقام اول باشد شروع و در کادانس ها بصورت فرمال به مقام اول باز می گردد. از شروع پیدایش اصطلاح دستگاه به مفهوم جدید تا دوره ناصرالدین شاه، فرم ثابت و معینی برای این فرم موسیقایی وجود ندارد. در این دوره است که شخصی به نام آقا علی اکبر فراهانی، آنچه که ما امروز به نام ردیف در دست داریم را با تاثیراتی که از قبل می گیرد در این قالب تدوین می کند.

ژتن دورینگ، محقق فرانسوی در مورد منشا احتمالی گوشه های ردیف اینگونه می نویسد: " در دوره ناصر الدین شاه، میر غرا، که سازمان دهنده بزرگ تعزیه های رسمی بود، خوانندگانی را که از مناطق مختلف آمده بودند را گرد آورد. بسیاری از نغمه ها یا گوشه های محلی بدین سان در ردیف موسیقی وارد شدند." همچنین دورینگ در جای دیگر اینچنین ذکر می کند:" ردیف موسیقی به شکل امروزی اش به دست آقا علی اکبر فراهانی مدون شده و بازگشت به دوران قبل از وی برای یافتن منبع و مرجعی جز او که نقش تعیین کننده ای در تدوین ردیف داشته باشد، غیر ضروری است."

برونو نتل، اتنوموزیکولوگ آمریکایی اعتقاد دارد ردیف به معنای رپرتوار (مجموعه) در نتیجه تماس و آشنایی ایرانیان با موسیقی دانان و موسیقی غربی شکل گرفته است. داریوش طلایی محقق ایرانی نیز معتقد است ایده تدوین ردیف در ربط با تدریس موسیقی رونق گرفته بود. روش تعلیم ردیف بعد از تدوین آن به این صورت بود که شاگردان می بایستی تمام ملودیها را حفظ می کردند. میرزا عبدالله و میرزا حسینقلی دو پسر آقا علی اکبر خان فراهانی بودند که ردیف پدر را از عمویشان آقا غلامحسین آموختند و خود به شاگردانشان آموزش دادند و ردیفشان را منتقل کردند بطوریکه ما امروز ردیف این اساتید را به صورت صوتی یا مکتوب در اختیار داریم.

محور اصلی این نوشتار چگونگی پیدایش سیستم دستگاهی و زایش مفهوم جدید و امروزی آن بود. سیستمی که چه به لحاظ مفهومی و چه به لحاظ ساختاری به تدریج فرم تثبیت شده خود را در موسیقی ایرانی بازیافته است.

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط سیدمحمدعلی میرآقازاده حسینی 88/2/12:: 11:13 عصر     |     () نظر

 

 

مشاهیر موسیقی اسفند ماه
هوشنگ کامکار (متولد:  07/12/1325)

هوشنگ کامکار، آهنگساز وآغازهنرآموزی نزد پدر وسپس تحصیل درهنرستان عالی موسیقی ودانشکده ی هنرهای زیبا(تهران) ودانشگاه سانفرانسیسکو وسابقه تدریس دردانشگاه وتألیف کتاب های آموزشی وآثار فراوان برای ارکستر که ازآثاراو می توان به: کنسرتینو برای تار و ارکستر ، گلستان ، و کتابهای « ارکستراسیون» ( ریمسکیکورکاساکف)اشاره کرد.

بیژن ترقی (متولد: 12/12/1308)

بیژن ترقی شاعروترانه سرا وناشرومصحح چند دیوان ازشعرهای قدما وترانه سرایی ازاوایل دهه1330، بیش ترهمراه با آهنگ هایی ازپرویز یاحقی که ازآثاراو می توان به بهاردلنشین(آهنگ ازروح الله خالقی)، می زده شب(آهنگ ازپرویزیاحقی)، جام مدهوشی(آهنگ ازعلی تجویدی)، و... کتاب« سرود برگ ریزان»(مجموعه شعرها وترانه ها) اشاره کرد.

جمشید عندلیبی (متولد:12/12/1335)

جمشید عندلیبی نوازنده نی وهنرآموخته نزد سیدحسن کسایی وفارغ التحصیل رشته موسیقی دانشکده هنرهای زیبا (تهران) با اجراهای متعدد درجشنواره های داخل وخارج ازایران که ازآثاراو می توان تکنوازی نی درنوارهای«نی نوا»(اثرحسین علیزاده)، «دستان»( با صدای محمدرضا شجریان)، آلبوم «به یاد گذشته»(اجرای آثارابوالحسن صبا با«نی») و آلبوم ردیف میرزا عبدالله (اجرا با نی) نام برد.

سید محمد میر نقیبی (متولد: 12/12/1302)

سید محمد میرنقیبی نوازنده ویولون، نواساز وهنرآموخته وهنرآموز نزد ابوالحسن صبا با سابقه طولانی تدریس موسیقی درهنرستان موسیقی ملی وهمکاری مطبوعاتی با نشریه «رنگ» وجانشین داوود پیرنیا درسرپرستی برنامه گل ها که ازآثاراو می توان : ضبط های رادیویی واجرای مجدد تعدادی ازآهنگ ها درنوار «سکوت»( به کوشش کوروش متی) را نام برد.

محمد جواد ضرابیان (متولد:12/12/1302)

محمد جواد ضرابیان نوازنده سنتور، نواساز وهنرآموز وآموزش سنتور نزد داریوش صفوت وآهنگسازی نزد محمد تقی مسعودیه وتجربه فراوان درکار گروهی وتدریس موسیقی که ازآثاراو می توان به کتاب«قطعاتی برای پیانو» و نوارهای «نازنگاه »، «زیبا ترین» و«عطر سوسن»(با صدای علیرضا افتخاری) اشاره کرد.

جلال ذوالفنون (متولد:16/12/1316)

جلال ذوالفنون نوازنده سه تار وفارغ التحصیل هنرستان موسیقی ملی وبهره برده ازمحضر موسی معروفی وفارغ التحصیل گروه موسیقی دانشکده هنرهای زیبا ( دانگاه تهران) ودارای تکنیک ویژه ولحن مشخص درسه تارنوازی ودارای تجربه فراوان کارگروهی، تکنوازی وکنسرت ها درداخل وخارج ازکشورکه ازآثار او می توان به نوارهای گل صد برگ وآتش درنیستان( با صدای شهرام ناظری)، شیدایی( باصدای صدیق تعریف) و... کتاب ها ی« آموزش سه تار» و«بررسی مقایسه ای آثاردرویش خان وردیف» اشاره کرد.

مجید انتظامی (متولد:  17/12/1326)

مجید انتظامی آهنگساز ونوازنده اُبوا وفارغ التحصیل هنرستان عالی موسیقی(تهران) ودانشگاه دولتی برلین وهمکاری با ارکستر سمفونیک وتدریس درهنرستان ودانشگاه وساختن موسیقی متن فیلم از1356 که ازآثاراو می توان به «سفرسنگ» (ک.مسعود کیمیایی)، «عقاب ها»(ک. ساموئل خاکچیکیان)، « دستفروش» ( ک.محسن مخملباف)، «ناصرالدین شاه آکتورسینما»(ک.محسن مخملباف) و« ازکرخه تا راین»( ک. ابرهیم حاتمی کیا) اشاره کرد.

منصور نریمان (متولد:20/12/1314)

منصورنریمان (اسکندرابراهیمی زنجانی)، نوازنده بربط (عود) ونواساز وخودآموخته با استفاده ازراهنمایی های استادان وقت وهمکاری طولانی با رادیو درمشهد، شیرازوتهران و تدریس درهنرستان و هنرکده موسیقی ملی که ازآثاراو می توان به ضبط های رادیویی همراه ارکسترها وخوانندگان مختلف وآلبوم «شیوه بربط نوازی» (کتاب ونوار) اشاره کرد.

فرهاد فخر الدینی (متولد:21/12/1316)

فرهاد فخرالدینی آهنگساز، رهبرارکستر، پژوهشگر ومؤلف وآموزش ویولون نزد ابوالحسن صبا وعلی تجویدی، دانش آموخته درهنرستان موسیقی ودانشکده های هنری ودارای آثارماندگار درشیوه موسوم به« موسیقی ملی ایران» وسازنده موسیقی متن بسیاری ازفیلم های ایرانی که ازآثار او می توان به موسیقی فیلم های شوهرآهوخانم(ک.داوود ملاپور)، سربداران(ک. محمدعلی نجفی)، گزارش یک قتل(ک. محمدعلی نجفی)، آدم برفی(ک. داوود میرباقری) و... ونوارهای: چهارگاه برای ویولون وارکستر(باصدای م. شجریان)، یادیارمهربان(باصدای کاوه دیلمی) و... موسیقی متن امام علی(ع) (باصدای صدیق تعریف) اشاره کرد.

سید اسماعیل نواب صفا (متولد: 29/12/1303)

سید اسماعیل نواب صفا شاعروترانه سرا با ترانه سرایی از اوایل دهه1320 واز شرکت کنندگان درنخستین کنگره نویسندگان ایران وعضو شورای شعردررادیو تهران ودارای مشاغل فرهنگی- اجتماعی دراصفهان، شیراز ورشت وازاولین ترانه سرایان نسل بعد ازنورالله همایون وامیرجاهد وصاحب آثارفراوان با هنرمندان نامدارموسیقی ایرانی که ازآثاراو می توان به چه شب ها (آهنگ ازمهدی خالدی)، رفتم وبارسفربستم (آهنگ ازعلی تجویدی)، جوانی (آهنگ ازمهدی خالدی)، ای امید دل من کجایی (آهنگ ازپرویزیاحقی) و... کتاب «قصه شمع»(خاطرات هنری) اشاره کرد.

محمد فرزاد عندلیبی (متولد:  29/12/1347)

محمدفرزاد عندلیبی نوازنده دف وبهره گرفته ازآموزش ها وراهنمایی های محمد جلیل عندلیبی وکنسرت های بسیار درجشنواره های داخل وخارج ازکشور که ازآثاراو می توان به کتاب«آموزش نوین دف» ونوار«کنسرتو برای دف وسازهای کوبه ای» اشاره کرد.

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط سیدمحمدعلی میرآقازاده حسینی 88/2/9:: 7:22 صبح     |     () نظر

نور الله همایون (متولد:1289~ درگذشت:09/11/1312 )

نورالله همایون ازترانه سازان نسل بعد از عارف وشیدا وجاهد است که گوشه گیری و جنجال گریزی اوباعث گمنامی نسبی او شد درحالی که بخش مهمی ازترانه های اوایل قرن شمسی حاضر، حاصل طبع اوست. نورالله همایون مردی شاعروادیب وسخن سنج بود وسال ها دربخش اداری خدمت کرد. ازاو کتاب «پنج چکامه» یادگارمانده است ودفتری ازشعرها وتصنیف ها که منتشرنشده است. کلام ترانه های « جلوه گل»(آهنگ عبدالحسین شهنازی وصدای بدیع زاده) واکثرآثاربدیع زاده ازاوست.

 

مشیر همایون شهردار (متولد: 1261~ درگذشت: 10/11/1348 )

مشیرهمایون شهردارنوازنده پیانووریاست شورای موسیقی رادیو تهران دردهه 1330 وشاگرد محمدصادق خان سرورالملک ودارای سابقه نوازندگی درمجامع هنری ودودوره ضبط صفحه های گرامافون درداخل وخارج ومشاغل متنوع ازریاست نظمیه تا ریاست شورای موسیقی رادیوتهران ودارای آثارادبی مختلف ازنظم ونثر و قطعه های ضبط شده دراجراهای رادیویی وصفحه های گرامافون، تکنوازی دشتی و راست پنجگاه وهمراهی باآواز رضاقلی میرزا ظلی درصفحه های همایون، اصفهان، ترک، افشاری وچهارگاه.

 

امیر ناصح افتتاح (متولد:1314 ~ درگذشت:11/11/1366)

امیرناصح افتتاح نوازنده تنبک وشاگرد حسین تهرانی وهوشنگ مهرورزان وکاردررادیو تهران از1334 دربرنامه گل ها ودارای قریحه ویژه وتکنیک درخشان درهمنوازی وتکنوازی که ازآثاراو می توان به نوارهای رادیویی(همراه سازوآوازوارکستر) وتعدادی نوارخصوصی(تکنوازی وهمنوازی با ساز) اشاره کرد.

 

محمد تقی مسعودیه (متولد:1307 ~ درگذشت:12/11/1377)

محمدتقی مسعودیه اتنولوگ، آهنگ ساز، مؤلف واستاددانشگاه تهران ودانش آموخته درهنرستان عالی موسیقی(تهران)، کنسرواتورملی موسیقی ومدرسه عالی موسیقی(پاریس) ومدرسه موسیقی لایپزیک(آلمان) وفارغ التحصیل موسیقی شناسی تطبیقی(وتاریخی) ازدانشگاه کلن(آلمان) که ازآثاراو می توان به کتاب های «موسیقی تربت جام»، «موسیقی بوشهر»، «موسیقی بلوچستان»، «مبانی اتنوموزیکولوژی»، «موسیقی مذهبی ایران»(موسیقی تعذیه)، «آوازنویسی ردیف آوازی موسیقی سنتی ایران»(با اجرای محمود کریمی)، پارتیتور«موومان برای سازهای زهی» و... مقاله های تحقیقی درایران وخارج ازکشوراشاره کرد.

 

شاهزاده رضا قلی (متولد: 1285 ~ درگذشت:23/11/1324)

شاهزاده رضاقلی میرزا ظلی، موسیقی وآواز را ازعارف قزوینی واقبال السلطان آموخت واز جوانی به عنوان خواننده مهم وبرتر شناخته شد. اودراکثر کنسرتهای معروف آن زمان وتئاترهای مطرح شرکت می کرد. ازآواز ظلی هشت صفحه با پیانوی شهراداروویولون صبا وسه تار احمد عبادی پرشده است. صدای ظلی، صدایی صاف وخوش زنگ وباحالت وپراحساس وقوی بود وروش خوانندگی او درسال های بعد خوانندگانی چند تقلید کرده اند.

 

مهدی مفتاح (متولد:1288 ~ درگذشت:24/11/1375)

مهدی مفتاح نوازنده وهنرآموز ویولون وقانون ونواساز وهنرآموخته نزدابوالحسن صبا وبااستفاده ازمحضر استادان مدرسه عالی موسیقی وهنرستان عالی موسیقی باسابقه طولانی تدریس موسیقی درمدارس کشور ومراکز آموزشی وهنرستان موسیقی ملی واولین نوازنده قانون درموسیقی ایرانی با تکنیک نوین وکاردررادیو تهران ازاواسط دهه1330تا1350 که ازآثاراو می توان به ضبط های رادیویی فراوان(تکنوازی وهمنوازی)، یک دوره صفحه گرامافون همراه باصدای روح انگیز وپیانوی پرویز ایرانپور(1312- 1305)، کتاب «متد قانون وآهنگ هایی برای این ساز» وقطعه هایی برای ویولون اشاره کرد.

 

عبد الحسین برازنده (متولد:1272 ~ درگذشت:27/11/1350)

عبدالحسین برازنده نوازنده تار، نواساز ومعلم موسیقی وهنرآموخته نزد استادان گمنام اصفهانی(نوازندگی) ومعلمان فرانسوی دراصفهان(نت خوانی) ودارای سابقه طولانی تدریس واجرای موسیقی وساخت قطعه هایی برای تئاترهای مختلف که ازآثاراو می توان به تعداد زیادی سرود، پیش درآمد، نصنیف و...، ازجمله: آتش دل( باکلام شیدای چالشتری)، رنگ های طبیعت و... وبعضی آثاراو باصدای تاج اصفهانی وعلیرضا افتخاری اجرا شده اند.

 

یوسف فروتن (متولد:1275 ~ درگذشت:27/11/1375)

یوسف فروتن نوازنده سه تارونیزمسلط به سازهای تار، ویولون وپیانووازشاگردان حسین علیزاده وهنرآموخته نزد درویش خان ودیگراستادان موسیقی ایرانی دردوره مظفری ومعلمان روسی(موسیقی اروپایی) وعضو ارکسترانجمن اخوت ومتبحردرنواختن ضربی ها واشاعه موسیقی ملی، وضبط ردیف ها(به کوشش م.کمالیان وف.مجد).

 

حمید وفا دار (متولد:1293~ درگذشت:28/11/1369)

حمیدوفادار نوازنده تار وشاگرد درویش خان باتأثیرازدیگراستادان وهمنواز برادرش مجید درکنسرت ها ودرچند برنامه رادیویی وترک نوازندگی ازمیانسالی تاآخرعمرکه ازآثاراو می توان به چند ضبط خصوصی ازبداهه نوازی ها وهمنوازی با ویولون مجید وفاداراشاره کرد.

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط سیدمحمدعلی میرآقازاده حسینی 88/2/9:: 7:21 صبح     |     () نظر

جهانگیر ملک (متولد:29/11/1311)

جهانگیرملک نوازنده تنبک وخودآموخته وبهره برده تهرانی وسایرهنرمندان وکاردررادیو تهران ازاوایل دهه1330 وبابرنامه ازهنرحسین های فراوان دررادیو و تلویزیون وکنسرت ها درداخل وخارج ازکشور با هنرمندان مختلف که ازآثاراو می توان به چند همنوازی با علی تجویدی درصفحه های گرام دردهه 1340 اشاره کرد.

 

-=-=-=-=-=-=-=--=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=

 

 

بهمن ابو ااقاسم عارف قزوینی (متولد1259~ درگذشت:01/11/1312)

بهمن ابوالقاسم عارف قزوینی هنرمند وطن پرست وپدیدآورنده تصنیف ملی، آراسته به هنرهای شاعری وخوانندگی وخوشنویسی ونویسندگی بود. آزاده ای که موسیقی را ازاستادان گمنام آموخت وبا حیات پربارورنج بارش آن را ازمحاق گمنامی به درآورد. زندگی وهنراویکی بود وآثارش هنوز با ما سخن می گویند وازدرون پررنج او خبرمی دهند. آثارهنری عارف تصنیف هایی است که هنرمندان قدیم ومعاصر، بارها وبارها آن ها را اجراکرده اند ونت آنها به کوشش ارشد تهماسبی منتشرشده است. دیوان اشعار وتصنیف های او نیزبه کوشش شادروان سید هادی حائری انتشاریافته است.

 

ابراهیم بوذری طالقانی  (متولد:1275~ درگذشت: 01/11/1365)

ابراهیم بوذری طالقانی خوشنویس وادیب وخواننده بزرگ تعزیه وازکارشناسان ردیف های آوازی، نزد اقبال السلطان آواز را آموخته بود. کتاب او به نام «تعزیه درایران ودومجلس آن» درانجمن موسیقی ایران، با مقدمه وشرح سیدعلیرضا میرعلی نقی دردست انتشاراست.

 

داریوش رفیعی (متولد: 1306 ~ درگذشت: 02/11/1337)

داریوش رفیعی ترانه خوانی با تعلیمات بدیع زاده فراگرفت وباآهنگ هایی ازمجید وفاداربه شهرت رسید. ازاوتعدادی ترانه وآوازضبط شده وصدای اویادگاری ازیک دوران، جوانی برباد رفته ونوعی زندگی شیدایی است.

 

رضا ورزنده (متولد: 1305 ~ درگذشت: 03/11/1355)

رضا ورزنده نوازنده سنتور وهنرآموخته نزد پدرش مرشد ماند علی ورزنده کاشانی و بهره گیری غیرمستقیم ازپیانوی مرتضی محجوبی وکاردررادیو از اوایل دهه1330 وآشنا به نواختن تنبک، دارای تکنیک انحصاری وتأثیرگذاری فراوان درشیوه خاص نوازندگی وخلاقیت های ملودیک وریتمیک دربداهه نوازی وهمراهی باساز وآواز هنرمندان مختلف که ازآثاراو می توان به ضبط های رادیویی وضبط های خصوصی ازتکنوازی ها وهمنوازی ها(1355-13309 ) اشاره کرد.

 

عبد الله دوامی(متولد:1270~ درگذشت:06/11/1359)

عبدالله دوامی درکناربرومند وشهنازی یک عمردرتداوم اصالت های موسیقی ایران کوشید اوازمعلمان بزرگ موسیقی ردیف است. درجوانی نزدعلی خان نایب السلطنه تعلیم گرفت وچند سال بعد همراه هنرمندان بزرگ موسیقی وقت به خارج سفرکرد وصفحه هایی ازصدای او ضبط شد. اولوح محفوظ ردیف های آوازی وسازی وقطعه هایی اصیل قدیمی بود ویک عمر هرچه می دانست بی دریغ به هنرمندان جوان آموخت. دوامی نیز مثل بیشترهنرمندان قدیم اهل معنویت وخلوص وسادگی بود وبا هنرش می زیست. ازاو نوارهای خصوصی باقی مانده است که بیشترجنبه آموزشی دارند. نت ردیف آوازی او وتصنیف های قدیمی، به کوشش فرامرز پایوروآلبوم ردیف نوارهای آواز او نیز انتشاریافته است.

 

رضا گلشن راده(متولد: 8921~ درگذشت:07/11/1369 )

رضا گلشن راده نوازنده قره نی، نواساز وهنرآموخته درشعبه موزیک نظامی دارالفنون وکاردررادیو تهران ازاوایل دهه 1330 که ازآثاراو می توان به: ضبط های رادیویی همراه با ساز وارکستروصدای خوانندگان مختلف اشاره کرد.

 

 

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط سیدمحمدعلی میرآقازاده حسینی 88/2/9:: 7:20 صبح     |     () نظر
<      1   2   3   4   5      >